دوره ۳۰ مجتمع آموزشی امام صادق علیه السلام



خاطره ای از شهید علیرضا نوری

ارادت به پدر و مادر

علیرضا محبت و ارادت بی نظیری به پدرو مادرش داشت.
ما هفته ای دو تا سه بار پدرو مادرش را زیارت میکردیم.
ولی هربار که با پدرو مادرش روبرو میشد گویا یکسال هست که اونها رو ندیده.
پدرشو در آغوش میکشید و سرو روی پدر رو بوسه باران میکرد.
دست پدر رو میبوسید و بغض به گلو با پدرش حال و احوال پرسی میکرد.
بعد از اون میرفت توی آشپزخونه سراغ مادرشدست و روی مادر رو میبوسید و از آغوش مادرش دل نمیکند
دست مادرو میگرفت و کنار خود مینشاند.
وقتی که پدر مینشست کف پاهای پدر رو بوسه باران میکرد.

دوسال بعد از ازدواجمون اولین باری که تلفنی بهش خبر دادن که مادر بخاطر بالارفتن فشار در بیمارستان بستریه خیلی حالش بد شد.فشارش افتادو نتونست روی پاهاش بند بشه.آب قند بهش دادم.ازش خواستم که خودشو کنترل کنه.نباید اینقدر بیتابی کنه.ولی گفت من تحمل مریضی مادرمو ندارم.نمیتونم طافت بیارم که حتی یک سرفه بکنه.و بعد فورا خودش رو پیش مادرش رسوند.
محبتش به پدرو مادر از نوع خدایی و آسمونی بود.

-به مناسبت روز پدر-


خاطره ای از شهید محمود رضا بیضایی

مجاهد پرکار

بسیار پرکار و تلاشگر بود .
 تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد!!
 حتی با اصرار های او در محل کارش تصویب شد که جمعه ها هم سر کار بیایند.
یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه ، گفته بود :
 من اینطوری فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پر کار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند.
حاج قاسم هم گفته بود : بله همین طور است.

یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده :
«در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است»

 


خاطره ای از شهید نژاد

اهل ریاکاری و تظاهر به دین­داری نبود.  نور ایمان و معنویت را می­شد در چهره­‌اش دید. در میان همکاران به عنوان فردی با ایمان و مقید به اصول و اعتقادات شناخته شده بود. زمانی که در حضور فرماندهان رده بالای سپاه جلسه­ای برگزار می­شد و تا هنگام اذان طول می­کشید برای خواندن نماز جماعت به اتفاق، سید را برای پیش نماز شدن انتخاب می­کردیم. یعنی حتی فرماندهان او را از نظر دینی و اعتقادی به اندازه­ای قبول داشتند که راضی می­شدند پشت سرش نماز بخوانند، هر چند که ایشان به سادگی راضی به این امر نمی شد.

-فرزند: سیدجواد 

-تولد: خمین - 1/2/1348         

-شهادت: منطقه سردشت – 30/4/1390

-مزار: قم – گار شهدای علی بن جعفر علیه السلام


شهید امیر حاج امینی در روستای علیشار از توابع زرند ساوه در سال ۱۳۴۰ متولد شد. امیر حاج امینی از جمله دلاورمردان عرصه دفاع مقدس است. بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله بود. دهم اسفند ۱۳۶۵ در شلمچه در عملیات کربلای ۵ .به شهادت رسید. به مناسبت سی امین سالروز شهادت امیر حاج امینی وصیت نامه این شهید بزرگوار را با هم می خوانیم:

وصیت نامه شهید امیر حاج امینی

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.

بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: خدایا! عاشقم کن.

از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم؛ جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده ام؛

یکی این که با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد؟

دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم؛ بله به این دو چیز دلم را خوش کرده ام.

پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که. برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت. .

دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.

ای حسین!

ای مظلوم کربلا!

ای شفیع لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم و ای خدا. .

بسیار بد و ضعیفم و در مقابل گناه، یارای مقاومت ندارم؛ زیرا هنوز نشناختمت و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده ام؛ زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختت سختی کشم؛ سختی ای که پر از شیرینی و لذت است؛ ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد.

خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن.

اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد.

همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی

اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر. .

خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان.


بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام علیکم؛ در این بخش می خواهیم اتفاقات شش ماه پایانی سال ظهور رو یک نگاه کلی بهش داشته باشیم، تا بعداً بتونیم خیلی دقیق تر این اتفاقات رو بررسی کنیم.

نکته: قسمت هایی که با تیک مشخص شده جزو علائم حتمی ظهور هستند.

نکته: ترتیب ماه ها به این گونه است: رجب/شعبان/رمضان/شوال/ذی القعده/ذی الحجه/محرم

نکته: ان شاءالله در جلسه ی مسجد حوادث ماه شوال به صورت دقیق و کامل توضیح داده خواهد شد.

نکته: برای دانلود یا مشاهده ی تصویر با ابعاد اصلی، تنها بر روی آن کلیک کنید.

#کلنا عباسک یا مهدی

       

شش ماه پایانی


تکالیف

۱- شیمی: نوشتن سوالات پلی کپی (لینک دانلود) به صورت تشریحی

۲-فارسی: مطالعۀ دقیق روان‌خوانی و استخراج لغات دشوار و همچنین اشاره به آرایه‌های ادبی متن به صورت شمارشی در برگه‌های وسط هر صفحۀ متن و همچنین روخوانی ابیات درس سیزدهم و تشریح ده بیت ابتدایی فایل (لینک دانلود) از سه منظر به کمک جزوۀ تشریحی (لینک دانلود) برای تمرین بیشتر شما میتوانید ۱۰ بیت دوم فایل (لینک دانلود) را تشریح کنید و سپس سراغ تشریح سایر ابیات درس سیزدهم بروید.

فیلم ها

فارسی

شیمی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

قوانين کارمند و کارفرما اشعار من برگ برگ تقویم زندگی تبلیغات در تلگرام Mahan Gaming freightتهران تک Carlos تیلدا رایانه دانلود همه چیز تکنولوژی های آب